فارسی ششم -

درس 12 فارسی ششم

🌹rahil 🌹

فارسی ششم. درس 12 فارسی ششم

سلام میشه درس آزاد درباره ی ماه رمضان بگید 💛 خواهش میکنم ❤️

جواب ها

جواب معرکه

مهدیه

فارسی ششم

رمضان در اسلام یک مناسبت مذهبی است که در طول نهمین ماه قمری، ماه رمضان، رخ می دهد. مسلمانان معتقدند قرآن در این ماه بر پیامبر اسلام فرود آمده‌است. در قرآن، مستقیماً به کسانی که ایمان آورده‌اند دستور داده شده که در این ماه روزه بگیرند. از خواب که بیدار می شوی کل ماجرای فردایت جلوی چشمانت می‌آید. ناگاه خود را بیدار و هوشیار می‌یابی. در ظلمات شبانگاه و در مقابل سفره ی سحری. با چشم هایی سرخ و خواب آلود، و در بین خواب و بیداری با بی میلی غذا را در دهان می گذاری. یازده ماه در ناز و نعمت و عشق و حال بوده ای اما از امروز یک ماه باید دلت را روزه سرا کنی. ناگاه بانگ اذان در گوش فلک دمیده می شود و همه ی و همه ی و همه ی این بار آماده اند. اذان را که گفتند تمام روز آینده را اما با اندکی تخلص به یاد آوردم. اما به راستی که به یاد آوردنش تا کی بود مانند دیدن. صبح گراییده به ظهر ، از خواب بر می خیزم. تقریباً ساعت یازده ظهر است و من هیچ از روزه داری نمی‌دانم. هنوز گویی زندگی ام زندگی روز های عادی است. دقیقه ها و ثانیه ها مثل همیشه به سرعت می دوند و می روند و همه ی همانی هستند که بودند و تا ساعت دیگر نخواهند است. فقط در خانه با بیتابی از این اتاق تا آن اتاق می رفتم و نیرو ی عظیمی را از طرف یخچال و آشپز خانه و مخصوصا شیر آب احساس می کردم. آشپزخانه مانند آهنربایی روحم را دفع و جانم را جذب می‌کرد و من هم مانده بود در تناقضی عجیب. با چشمانی خسته و به قول بعضی ها صبحانه نخورده می‌نشینم پشت لپ‎تاپ تا مدتی از ابر آهنربای یخچال دور بمانم . تقریباً ساعت های ظهر بود. هر کجا که صحبتی آغاز می شد، تمام نمی شد مگر این که وسطش از غذا و آب حرفی گفته شود. همه ی جا حتی در کلاس رشید هم ممکن بود حرف از غذا بیاید و من چون شیری گرسنه فقط صبر می کردم. زمان دیر دیر می گذشت. هر ثانیه گویی دو برابر ثانیه ی قبلش بود. صبح را جوری با لپ تاپ و بازی و نرم افزار خود را سرگرم کردم اما گویی فایده نداشت. یاد باد دو ماه قبل که بعد از مدرسه تا بازی ها را از روی سیستم اجرا می کردیم می‌دیدیم نیم ساعت گذشته است و از درسمان هیچ چیز پیش نرفته است اما امروز که درس نیست هیچ انگیزه ای هم مثل قبل برای بازی کردن نیست. خلاصه ی کلام که بالاخره بعد از بازی و خواندن درس های زبان در دقیقه ی نود ، وقت کلاس زبان و دیدار رشید می‌رسد. ناگاه در این زمان بود که یک چیزی مانند خوره به مغزم و جانم میزند و من در عین خامی و جوانی هوس می کنم که با دوچرخه بزنم تا کلاس زبان. با چشمانی سرخ و بدنی خیس و با سرعتی بین یک و صفر و کاملا غیر عقلانی. همان ده میلی لیتر آبی را هم که در بدنم مانده نصیب پوستم می شود. هر لحضه سرعتم کمتر می شود. با چهره ای رنگ پریده و فروانسانی و رو به موت می‌شوم مضحکه ی پیکان هایی که رد می شوند و میروند و گویی فاصله هر لحظه دورتر می شود و در این میان آدم هایی را میتوان دید که معلوم نیست روزه گرفته اند یا روزه آنها را گرفته است؟ گویی شیطان قبل از هر شخصی آفتاب را وسوسه کرده بود. پرتو جان زدای آفتاب مثل هر سال دیگر چشم دیدن نداشت. اما پس از مدتی رسیدم به عمارت الرشید. داخل شدم ، شاید نخستین نفراتی که مرا در آنجا دیدند یاد روز های بارانی بهار افتادند. تنم کاملا خیس بود. با بدنی گرم و حالی گرسنه و تشنه پس از کمی گپ زدن های همیشگی در مورد بازی ها و کلاس های تابستانی و اینطور چیز ها بازهم رشید ما را مجنون کرد ودر کلاسش را برای ما باز کرد. کلاس رشید جهنمی آتشین و سوزان بود ، نه به خاطر گرمایش و بلکه بخاطر رشیدش و بخاطر درس هایش. در کلاس رشید فقط یک ساعت اول است که زود می گذرد ولی صبر و حوصله ی ما مانند دریایی است دو در دو و از یک سرش می‌توانی طرف دیگرش را ببینی و در کلاس رشید گویی این دریای کراندار وادار است جهانی را سیراب کند و بهمین دلیل است که نیم ساعت آخر کلاس رشید مانند یکسال می گذرد. کلاس رشید با گرما و گرامر و گیر و گور هایش به پایان رسید. اما حالا که فکر می‌کنم زنده به کلاس رفتم و با حال موت داشتم از کلاس بیرون میزدم. هنوز هیچکس باور نکرده بود که واقعا از زندان رشید آزاد شده است و هیچکس باور نمی‌کند که تقریباً صد دقیقه در جوار رشید بوده است. خیلی ها از کلاس فرار می کنند. هر وقت که رشید درباره ی تکالیف جلسه ی بعد می پرسد همه ی نفسی به نشان فراغت می کشند. اما امان از زمانی که رشید شاکی باشد. به هرحال باز هم میرسیم به تکرار مسیر خانه تا کلاس اینبار گویی با انگیزه ی بالاتر و انرژی کمتری این مسیر را طی کنم و بهمین دلیل بود که وادار شدم میانبر بزنم و از یک مسیر آسان تر برسم به خانه. اما به خانه که می‌رسم مستقیم روی تخت خواب شیرجه می‌زنم و فقط چشمانم را می بندم. چشمانم سیاهی می‌رود حالم خراب است و مثل شیپورچی های آنجوری چشمانم را بسته بودم. فقط فکر می‌کردم و همان ابزار فکر کردنم هم داشت کم کم غزل خداحافظی را میخواند. هر لحظه توانم نصف می شد. و زمان و به خصوص یک ربع مانده به اذان مانند یکسال می گذشت. تا زمانی که ناگاه بانگ اذان همان طور که مرا 18 ساعت قبل می راند اینبار مرا زنده کرد. و این پایانی بود ، پایانی بود برای ماموریتی سخت ولی آخرش خوشی بود تا سحری دیگر و چرخه ای دیگر ، از زندگی تا مرگ… یا به عبارت بهتر دیدن چهرۀ مرگ ... چقدر این روز ها بد شده ایم … حال قدری فکر کنیم که چقدر امروز بی دروغ و بی غیبت و بدون دل شکستن زندگی کردیم!! چقدر توانستیم آنی باشیم که خدا خواسته است. چقدر آنی بودیم که امتی کل عمشان را آن گونه بودند؟ چقدر ستم است که یک روز را هم نمی‌توانی بدون دروغ و غیبت بگذرانی … چقدر! پس چرا روزه ی جسم اینقدر آسان تر از روزه ی روح است؟ معرکه ما فراموش نشه❤️‍🩹

سوالات مشابه

ساجده

درس 12 فارسی ششم

سلام من فردا امتحان فارسی دارم از درس ۱ تا ۱۲ اگه میشه نمونه سوال فارسی که امتحانی هستن رو. برام بفرستید و فقط حل کرده باشه و حل نکرده من هم به شما معرکه میدم و دنبالتون میکنم و حتا لایک و فقط لطفا زودتر بفرستید و بهم بگید در امتحان فارسی چه چیزی مهم تر هست و چی چیزی زیاد سر امتحان نمی آید هر چند نفری که باشید بهتون معرکه میدم و اگه میشه جواب این سوالم هم بدید متن معرفت آفریدگار،از کتاب.....است

شایلی سادات کشفی

درس 12 فارسی ششم

یک صفحه کلمه های مهم از درس دوستی و‌ مشاوره

ساجده

درس 12 فارسی ششم

سلام من فردا امتحان فارسی دارم از درس ۱ تا ۱۲ اگه میشه نمونه سوال فارسی که امتحانی هستن رو. برام بفرستید و فقط حل کرده باشه و حل نکرده من هم به شما معرکه میدم و دنبالتون میکنم و حتا لایک و فقط لطفا زودتر بفرستید و بهم بگید در امتحان فارسی چه چیزی مهم تر هست و چی چیزی زیاد سر امتحان نمی آید هر چند نفری که باشید بهتون معرکه میدم

اسما محمدی

درس 12 فارسی ششم

جمله سازی با کلمه خمیر هر کی جواب معرکه میدم

ممد دختری در مزرعه

درس 12 فارسی ششم

ار کان مشبه در جمله زیر مشخص کنین قطره تویی،بحرتویی،لطف تویی،مهرتویی معرکه میدم

مهنا احمدی

درس 12 فارسی ششم

جمله سازی با کلمه پشت هر کی بگه معرکه میدم

مبینا داودآبادی

درس 12 فارسی ششم

لطفا حل کنید معرکه میدم

جواب بدید لطفاً معرکه می کنم واقا

محیا برزگری

درس 12 فارسی ششم

یک امتحان جامع از کل درسا ها

اسرا

درس 12 فارسی ششم

جواب رو بگو معرکه میدم

نیایش امیدی پور

درس 12 فارسی ششم

سلام بچه ها معنی متن درس مشاوره رو اگر کسی داره بهم میده معرکه میدم، فالومیکنم، لایک، پنج ستاره هم داره

gandom

درس 12 فارسی ششم

به همتون معرکه لایک و دنبالتون میکنم لطفااااااا

gandom

درس 12 فارسی ششم

به همتون معرکه لایک و دنبالتون میکنم لطفاً

آرینا داورپناه

درس 12 فارسی ششم

میشه جواب دادی

نازنین زهرا محمدی

درس 12 فارسی ششم

میشه جواب دادی

نازنین زهرا محمدی

درس 12 فارسی ششم

میشه جواب دادی

شایلی سادات کشفی

درس 12 فارسی ششم

به کسی که بیشتر پیدا کرده بشه دنبال میشه معرکه هم داده میش لطفا زود جواب بدید سپاسگزارم ازشما🙏🙏🙏🙏

نیایش امیدی پور

درس 12 فارسی ششم

سلام بچها کسی درس مشاوره معنی کلمات رو داره اگر داره بهم بده معرکه میدم

به من میگن بتمنی

درس 12 فارسی ششم

میشه لطفا این سودوکوی فارسی را حل کنید ببخشید سلام یادم رفت. سلااام

آتنا .....ATENA

درس 12 فارسی ششم

لطفاً برام نمونه سوال امتحانی بفرستین ممنون از درس ۱ تا ۱۲ فارسی